Farsi 12th Grade Vocabulary Flashcards

بيرون کشیده، برکشیده

نتیجه، پیامد، حاصل آنچه با تلاش به دست آید

دارای حیات، زنده، جاندار

مرز، کرانه

منسوب به غایت، نهایی

بزرگی و شکوه که سبب احترام یا ترس دیگران میشود

آشکار کردن چیزی و باخبر ساختن مردم از آن

کوشش، سعی، همت گماشتن؛ اهتمام ورزیدن در کاری: همت گماشتن به انجام دادن آن

زمینی که در آن به طور طبیعی گیاهان خودرو و درخت روییده باشد

آرامش، آرام کردن

دارای پیکر بزرگ و قوی

ویژگی خطی که درشت و واضح باشد و از دور دیده شود

جمع سجیه، خوها، خلق ها و خصلت ها

کتاب

سرزنش، ملامت، تندی

نشاندن و کاشتن درخت و گیاه

نوشتن، تحریر، خوشنویسی

کافی، بسنده

به زشتی عمل خود پی بردن و پند گرفتن

خیال، قوه تخیل، ذهن

سالخورده

بی بهره، از معنویت، بی ق و حال

پیشانی

ارزش، اعتبار