Farsi 12th Grade Vocabulary Flashcards
شرم، حیا
آزرم
در امن، دل آسود
ایمن
اسبی از نژاد عربی با گردن کشیده و پاهای باریک
تازی* در درس سفر به بصره (درس 3 دهم) به معنای؛ عرب
تازی*
کنایه از فرمانبردار و مطیع
حلقه به گوش
زخمی کردن، مجروح کردن
خَستن
کلاه خود
خود
گستاخ و بی شرم، لجوج
خیره سر
وزیر، مشاور
دستور
نابودی، از بین رفتن
زوال
طی کردن، پیمودن
(سپَردن) در درس کاوه دادخواه، درس 12 یازدهم به معنی ؛ پایمال کردن زیر پا گذاشتن
سپَردن
حمله ناگهانی دشمن در شب
شبیخون
یاور، دستگیر
فریادرس
قرار گرفتن، ثبات و دوام یافتن
مقرر شدن
پادشاه، سلطان
مَلِک
کم شدن، کاهش یافتن
نقصان
خوش قدم
نیک پی
نیکی کننده
نیکی دهش
کشور، سرزمین
ولایت
هوشیار، هوشيارانه، آگاهانه
هشیوار